..........
چگونه دست دلم را بگیرم ودر كنار
دلتنگیهایم قدم بزنم
در این خیابان
كه پر از چراغ و چشمك ماشینهاست
...نه آقایان:
مسیر من با شما یكی نیست
از سرعت خود نكاهید
من آداب دلبری را نمی دانم
چگونه دست دلم را بگیرم ودر كنار
دلتنگیهایم قدم بزنم
در این خیابان
كه پر از چراغ و چشمك ماشینهاست
...نه آقایان:
مسیر من با شما یكی نیست
از سرعت خود نكاهید
من آداب دلبری را نمی دانم
تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف....
کاش کسی جایی منتظرم بود...
اما بد تر از آن اینست که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی،
آدم هایی که بود و نبودشان به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد…
نتونی یک نفر رو پیدا کنی که باهاش درد دل کنی.
بساط کرده ام
و تمام نداشته هایم را
ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ…
بی انصاف چانه
نزن
ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ …
به قیمت عمرم
تمام شده!!
نــزدیــک شــدن بــه افــکــار دختــری... کــه روزهـــا...
مــردانــه بـــا زنــدگــی مــی جنـــگد ...
امــا شـــب هــا...
بالــشــش از هـــق هـــق هـــای دختــــرانه خیــــس اســـت ... !
دلم.......تو...را....میخواهد............
مردی..... که....سایه اش.....
روی سرم....سنگینی نکند.........