راه می روم
و این خیابان ها تنهاییم را بیشتر می کند
راه می روم
سرم سنگین است
صدایم به شاخه ها گیر می کند
و آواز بتهوون به گوش می رسد
درختی نیست
دیواری
دری که به آن تکیه کنم
دلم گرفته است
و آنقدر شکسته ام
که هیچ درختی مرا نفرین نخواهد کرد
درخت توت!
بارورم کن
من یک زنم
و دهانم تنها بوی دوستت دارم می دهد
من یک زنم

و تنها می توانم گریه کنم.


زیبارویی که می داند زیبایی ماندنی نیست پرستیدنی ست.(ارد بزرگ)